صفحه شخصی . .   
 
نام و نام خانوادگی: . .
استان: مرکزی
رشته: کارشناسی عمومی
تاریخ عضویت:  1391/02/27
 روزنوشت ها    
 

 بلیط بخش عمومی

12

معروف است که یک بار اینشتین در امریکا با قطار در حال مسافرت بوده که مامور قطار برای دیدن بلیط سر می رسد ، اما اینشتین هر چه که می گردد بلیط را پیدا نمی کند. مامور که این وضع را می بیند از کوپه او دور می شود در حالی که می گوید « حضرت استاد ، کیست که شما را نشناسد و یا شک کند شما بلیط نگرفته اید. نیازی به نشان دادن بلیط نیست». اینشتین سری به نشانه تشکر تکان می دهد. مامور بعد از تمام کردن کوپه های دیگر این واگن ، نگاهی به عقب می اندازد اما متوجه می شود اینشتین همچنان در حال گشتن است. برمی گردد و می گوید : «پروفسور اینشتین ، گفتم که شما را می شناسم و نیازی به بلیط نیست ، چرا بازهم نگرانید؟» اینشتین جواب می دهد :« اینهائی که گفتی خودم هم می دانم ، دنبال بلیط هستم ببینم به کجا دارم می روم»

شنبه 21 بهمن 1391 ساعت 09:25  
 نظرات    
 
مهدی غفرانی 11:05 یکشنبه 22 بهمن 1391
0
 مهدی غفرانی
خیلی ممنونم
خیلی عالی بود
مائده علیشاهی 11:50 یکشنبه 22 بهمن 1391
0
 مائده علیشاهی
.............